"ما روی کاربر تمرکز می کنیم"

روند و کیفیت در بنگاه ها ، شرکت های متوسط ​​و استارت آپ های در حال حرکت. به طور خاص ، به عنوان یک متخصص تجارت دیجیتال که در تیم های دارای عملکرد مختلف (صاحب محصول Agile از سال 2015) با رابط هایی برای بازاریابی محصول ، توسعه داخلی و آزمایشگاه تجربه کاربر ، نقش اصلی را دارد. در مشاغل خبره ، من از شما در مباحث بهبود فرآیند ، UI / UX ، پیاده سازی خدمات و انتقال دانش داخلی (مدیریت اطلاعات و دانش) پشتیبانی می کنم.

من همچنین مدت زیادی به عنوان یک آتش نشان فعال بودم و در زمینه خطرات شیمیایی تخصص داشتم. اما بله ، این آتش سوزی را نیز با محافظت تنفسی خاموش کرد ، گوسفندان را از رودخانه ها نجات داد ، مردم را از حوادث رانندگی و طوفان ها خارج کرد.

UX چه نقشی در توسعه محصول شما در DropFriends بازی می کند؟ ]

اصطلاحات را نمی توان از نزدیک با شروع کار استارتاپ ترکیب کرد ، زیرا تمرکز همیشه بر ایجاد نمونه اولیه است. سپس طراحی ، گرایش کاربر و روانشناسی عقب می مانند. بسیاری از شرکتهای موفق شعار نبرد "اعدام کن یا بمیر!" این تا حدی درست است.

اصطلاحات را به دو بخش تقسیم کنید: "کاربر" و "تجربه".

کاربر کاملاً در میان همه چیز با ما است. و از آنجا که ما از سه جهت مختلف به عنوان بستر استفاده می کنیم ، گزینه های زیادی در این زمینه نداریم. اگر در این صورت می توانیم به جامعه مستقر خود اجازه دهیم در "آزمایشی" شرکت کنند ، آنگاه گوشه های دهان ما بلند می شود. همچنین به این دلیل که ما در یک حوزه نظارتی کار می کنیم. بر این اساس ، ما باید در یک چارچوب مشخص حرکت کنیم ، جایی که غالباً "سکوت" در امتداد "پیاده سازی> ایده" ممکن نیست – یا حداقل باید با موانع تعادل یابد. بنابراین نمی توانیم اجرای در آستان را نقد کنیم و فقط ببینیم چه اتفاقی می افتد.

البته ، این نیز به شیوه ای کاملاً نادیده گرفته شده ارائه می شود. وسط مهم است. اما در پایان می توانید تجربه خوبی در زمینه اتوماسیون داشته باشید. همچنین تأثیر زیادی در عملیات و ساختارهای هزینه ای آن دارد. ارزش این را دارد که بیش از آنچه فکر می کنید نگاهی بیندازید.


در سازماندهی رابط بین بخشهای مختلف ، مثلاً بین بازاریابی محصول و آزمایشگاه تجربه كاربر ، چه تجربه هایی داشته اید؟ [19659002] مانند هر چیزی در زندگی ، ارتباط اصلی است. این موضوع بارها و بارها مرا متحیر می کند که اینقدر صحبت از مردم و گروه های هدف می شود تا بتوانم با گروه های خاصی از مردم فروش خود را آغاز کنم. از قضا ، در مدیریت ذینفعان تقریباً همان مورد نادیده گرفته می شود. اگر فرهنگ ارتباطی همسالان خود را درک نمی کنید ، اغلب اوقات با یکدیگر صحبت می کنید یا یک سو classic تفاهم کلاسیک بوجود می آید. یکی از دلایلی که به روش چابک و پرهزینه کاری وقت گیر احتیاج دارم. بحث بیشتر است جستجوی پیچیده تر دقیق تر توضیح دهید. این نیز لازم است.

فقط کافی نیست که بگویید ، "من به یک دکمه در سایت نیاز دارم!" این منجر به ضررهایی می شود که باید مورد توجه و س questionال قرار گیرند. با موقعیت و CI شروع می شود و با عملکرد ، بازخورد مثبت و منفی به پایان می رسد. چه چیزی باید در پس زمینه اجرا شود؟ آیا باید ایمیل ارسال شود؟ آیا باید پیامی ظاهر شود؟ در مورد روتور بار چطور؟ آیا باید یک رویداد برای ردیابی اجرا شود؟


بزرگترین چالشهایی که هنگام کار از راه دور با آنها روبرو بودید و چگونه آنها را حل کردید؟

ما زیاد با یکدیگر صحبت می کنیم. این به دلیل چابک بودن کار است. در حقیقت ، به طور فزاینده ای روشن می شود که این دقیقاً مسیر درست ماست. این کار "کار از راه دور" را برای ما بسیار آسان می کند. به علاوه ، ما اسناد شفافی در تابلوهای Scrumban داریم. هر همکار می تواند در هر زمان ببیند چه کسی روی چه چیزی کار می کند. صرف نظر از اینکه شما یک کارآموز هستید ، یک کارمند تمام وقت / نیمه وقت یا یک موسس هستید.

با این حال ، نداشتن مکالمه در آشپزخانه قهوه یا در راهروی دفتر قطعاً یک چالش است. این برای تعامل اجتماعی بسیار مهم است و همچنین همکاری را ارتقا می بخشد. حتی در هنگام استراحت ، همکاران اغلب در سر خود کار می کنند و می خواهند طوفان مغزی داشته باشند. این موجود نیست

ما عاشق ساختن "الف از راه دور" برای كارمندان خود هستیم و سپس مشاهده می كنیم كه آیا كسی "اتفاق می افتد" نوشیدنی مورد علاقه خود را در بسته یا یك تصویر خود نقاشی پیدا كند. این همیشه برای خندیدن خوب است. به خصوص که دوره های عالی کوکتل دیجیتال نیز وجود دارد که می توانید با هم تکمیل کنید.

خوشبختانه ، همکاران ما نیز بسیار خوب با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. به عنوان مثال ، ما اخیراً یک گروه کارآموز داشتیم که هرگز در زندگی واقعی ملاقات نکرده بودند ، اما از طریق یک گروه خصوصی WhatsApp با یکدیگر ارتباط برقرار کرده بودند. ما این نوع اتصال را تشویق می کنیم. بدین ترتیب ، مسایل خصوصی را نیز می توان به جای استفاده از Microsoft Teams یا آدرس ایمیل کار ، با استفاده از ابزارهای خارج از شرکت مدیریت کرد. این به همکاران آزادی و امنیت می بخشد. و شاید کمی فضای برای پارو زدن به رئیس جمهور. 🙂 این کاملا خوب است و همچنین با هم جوش می خورد.


چه توصیه ای برای فرآیندهای چابك / توسعه چابك دارید؟ "چابکی" به معنای .. یا "اسکرام" یا "کانبان" به معنای واقعی است.

باید روشن باشد که آنها بسیار گران و وقت گیر هستند اما بسیار کارآمد هستند. در اینجا به نکته زیر می رسیم: تفاوت بین اصطلاحات "کارایی" و "اثربخشی" باید درک شود.

و هنگامی که کل شرکت (از جمله مدیریت) این موضوع را درک کنند ، آنگاه می توان به سختی در مورد مناسب بودن چابکی فکر کرد یا نه. به سادگی هیچ فایده ای ندارد که چهار هفته چیزی را امتحان کنید و سپس آن را تمام کنید زیرا هنوز نتیجه صحیح نیست. این زمان می برد اما با کمی صبر می تواند به یک اسب مسابقه ای مستقل تبدیل شود. این یک کافئین زنده پارتو است.

قابهای چابکی بسیاری وجود دارد که می توانید آنها را کنار بگذارید. یک مثال SCRUM است. این مجموعه قوانین مشخصی دارد که می توانید به آنها پایبند باشید. اما باید این عادت را داشته باشید که پس از خارج شدن از قوانین ، دیگر خط مشی خود را SCRUM نخوانید. این کاملاً ممکن است و کاملاً منطقی است.

در این مورد ، تغییر نام SCRUM به "Agile Working" یک توصیه واقعی است. این امر باعث سهولت در برقراری ارتباط می شود. همیشه سهامداران یا همکاران هستند که در صورت انجام همه کارها به صورت آنلاین بررسی می کنند. این می تواند بسیار استرس زا باشد و توجه شما را از اهداف واقعی منحرف کند. به این ترتیب می توانید از بحث های طولانی مدت جلوگیری کنید.

یک توصیه خیلی نزدیک به قلب من یک توصیه دیگر است: مردم خودتان را نسوزانید. چارچوب های چابک مانند SCRUM نقش های مختلفی را ارائه می دهند. شما در واقع باید به آن پایبند باشید. منطقی نیست که کسی را منصرف کنید تا کار خود را به نقشی متفاوت اختصاص دهید. این در دراز مدت خوب عمل نمی کند. به خصوص که بعضی از اینها باید مثل شریک زندگی تند و تیز رفتار کنند. بسیار مهم: نقش ها تحت هیچ سلسله مراتبی نیستند. هیچ رئیس در یک گروه چابک وجود ندارد. این باید برای همه روشن باشد. اولین مورد روشن است: شرکتها مسیرهای طولانی را برای تصمیم گیری دارند. استارتاپ ها پویاتر هستند. به عنوان یک شرکت فناوری کوچک ، واقعاً می توانید از این مزیت استفاده کنید. ذهنیت "آزمون و خطا" نیز کاملاً متفاوت است و بسیاری از رهبران شرکت ها پیش از این با حسادت تیم های دو نفره را به طور ناگهانی با یک محصول بازار را به هم زده اند.

از طرف دیگر ، تجربه های فراوانی غالباً از شرکت هایی با کیفیت بسیار بالا صحبت می کند – متأسفانه غالباً فقط گرد و غبار است. اما اگر مکان های مناسب را قلقلک دهید ، در کارهای تحقیقاتی صرفه جویی می کنید و در روند کار به دردسر زیادی می افتید. معماری و مستندات می توانند متحدان قدرتمندی در ساخت یک ویژگی یا محصول باشند. میزان جابجایی کارمندان در استارتاپ ها اغلب بسیار بیشتر از شرکت های بزرگ است. این فقط هنگامی احساس می شود که شخص اصلی گم شده باشد ، یا وقتی هیچ اسنادی یا ساختاری برای انجام وظایف مورد نظر وجود ندارد. البته ، در اینجا تمرکز بر بودجه است ، اما شما می توانید برای چنین سناریوهایی سطح کارکنان را به صورت استراتژیک آماده کنید یا مدتی را به مستندسازی اختصاص دهید.

آنچه در پایان موضوع اصلی است ، صرف نظر از اندازه شرکت ، مسئله "مسئولیت پذیری" است. مردم وقت زیادی را برای فرار از مسئولیت یا بهانه گیری برای این کار تلف می کنند و می توانند 500 محصول دیگر بسازند. در واقع ، من می گویم که 80٪ از تمام مشکلات بوجود نمی آیند یا حل نمی شوند اگر شما در کنار اشتباهات خود باشید یا به سادگی مسئولیت پذیر باشید.


کدام محصول را با تجربه کاربری خوب در نظر دارید؟

موتور جستجوی Google. قسمت فرم کلید ورود. و من


آیا شما یک قانون طلایی برای تجربه کاربر دارید؟

فرهنگ ارتباطی گروه هدف را بشناسید. (19659028)